آینده ناتو در سایه اختلافات داخلی، از مرگ مغزی تا تهدید بقا
به گزارش مجله نازلارا، یک کارشناس مسائل بین المللی معتقد است فارغ از جنگ های لفظی میان رهبران ناتو با اردوغان، این اختلاف در نهایت مدیریت می گردد. زیرا هم ناتو به ترکیه نیاز دارد و هم ترکیه به ناتو.
به گزارش، ناتو که امروز از آن به عنوان بزرگترین اتحاد نظامی دنیا یاد می گردد، در سال 1949 با هدف دفاع جمعی و مبتنی بر اصول 51 و 52 منشور ملل متحد میان آمریکا، فرانسه، بریتانیا، هلند، بلژیک و لوکزامبورگ تأسیس شد.
هدف از این سازمان مقابله با تهدیدات بالقوه اتحاد جماهیر شوروی بود. از این رو شوروی در واکنش به اقدام غرب، سازمان نظامی ورشو را ایجاد کرد، اما با فروپاشی شوروی، دلیل بقای ناتو نیز از بین رفت. از این رو سران 16 کشور عضو ناتو به سرکردگی آمریکا در هفتم نوامبر سال 1991 استراتژی جدید این سازمان نظامی را پایه گذاری کردند تا تضمینی برای بقا و ادامه حیاتش باشد.
در راهبرد جدید، واکنش ناتو دیگر محدود به جغرافیای اعضا نبود بلکه هر تنشی که برای ثبات اروپا خطرناک شمرده می شد و هر بحرانی که ممکن بود به کشور های عضو ناتو تسری یابد، در محدوده کار های این سازمان نهاده شد.
ورود ناتو به جنگ بالکان در سال 1995 در قالب بازوی اجرایی شورای امنیت اولین حضور این سازمان به بحران های خارج از سرزمین اعضا و همچنین تعریف جدیدی از ماهیتش بود. آمریکا کوشش داشت در جهت مشروعیت بخشی به مداخلات خود در دوران پس از فروپاشی سیستم دو قطبی، از ابراز ناتو استفاده کند. ناتوانی شورای امنیت در به کارگیری توان نظامی اعضای سازمان ملل برای اجرای قطعنامه های مربوط به صلح و امنیت و عدم پیش بینی چنین مکانیسمی در منشور سازمان ملل، این فرصت را برای آمریکا فراهم کرد.
بر این اساس در فاصله سال های 1999 تا 2004، با پیوستن 10 کشور تا پیش از فروپاشی شوروی ذیل ساختار کمونیسم قرار داشتند، نه تنها تعداد اعضای ناتو به 26 عضو افزایش یافت بلکه حوزه عملکردش به نزدیکی مرز های غربی روسیه گسترش یافت.
پذیرفته شدن آلبانی و کرواسی در سال 2008، مرز های ناتو را باز هم وسعت بخشید و با بروز جنگ اوستیای جنوبی در سال همان سال، حمایت اعضای ناتو برای پذیرش گرجستان تشدید شد. براین اساس اگرچه ناتو همزمان در بحران های دیگر مناطق از جمله افغانستان و یوگسلاوی فعال بود، اما همچون گذشته بر تحدید مرز های روسیه و رسیدن به همسایگی این کشور تمرکز داشت.
در این میان کشور های کوچک اروپای شرقی که تجربه تاریخی استیلای کمونیسم در زمان اتحاد جماهیر شوروی را داشتند، از حضور در سایه ناتو برای مقابله با تهدیدات احتاقتصادی مسکو استقبال می کردند. زیرا طبق ماده 5 منشور ناتو حمله به یکی از اعضا به منزله حمله به تمامی کشور های عضو و مستلزم دفاع مشترک است؛ لذا کشور های اروپای شرقی امیدوار بودند از این طریق باقی خود را تضمین نمایند.
تنش ها و اختلافات در ناتو در چند دسته قابل تقسیم بندی است:
1) اختلاف فرانسه و آمریکا: اگر چه ناتو با هدف دفاع جمعی و در مقابل تهدید مشترک شوروی شکل گرفت، اما فرانسه همیشه نگاه چندان مثبتی به رهبری و فعالیت های آمریکا در این اتحادیه نداشت. این اختلافات در سال 1966 و در زمان ریاست جمهوری شاردوگل باعث شد تا فرانسه از بنیان گذاران ناتو، از فرماندهی مشترک نیرو های این سازمان خارج گردد و اگر چه در سال 2008 با رای موافق 329 نماینده در مقابل 238 رای مخالف مجلس، فرانسه مجدد به ساختار فرماندهی نظامی مشترک ناتو بازگشت، اما کماکان سران فرانسه با آمریکا در ناتو اختلاف دیدگاه دارند.
از نگاه فرانسوی های مخالف، این اقدام باعث خواهد شد پاریس نتواند رویکرد مستقلی در قبال غرب آسیا و روسیه در پیش بگیرد و ممکن است مجبور گردد در جنگ های آمریکا با ابزار ناتو حضور یابد. به همین دلیل امائونل مکرون در مصاحبه اخیر خود با اکونومیست ضمن ابراز تردید نسبت به تداوم سیاست دفاع جمعی ناتو به رهبری آمریکا و ماده 5 منشور این سازمان، گفت: آنچه ما در حال حاضر تجربه می کنیم مرگ مغزی ناتو است. وی توضیح داد: ما شاهد فقدان هماهنگی استراتژیک بین متحدان اروپایی و همچنین ایالات متحده و ترکیه هستیم.
2) اختلاف میان کشور های شرقی و غربی اروپا بر سر نوع روبرو با روسیه: این مورد می تواند در قالب فقدان هماهنگی استراتژیک بین متحدان اروپایی که مکرون بدان اشاره نموده است، قرار بگیرد. اعضای اروپای شرقی ناتو، کشور های کوچک با توان اقتصادی و نظامی محدود هستند که به رغم فروپاشی شوروی همچنان در سایه نگرانی بابت سیاست های توسعه طلبانه مسکو به سر می برند. جنگ اوستیای جنوبی در سال 2008 و اعلام حمایت روسیه از استقلال این منطقه و حمایت از تجزیه طلبان شبه جزیره کریمه در یک دهه اخیر بر این نگرانی ها اضافه نموده است. از این رو آن ها خواستار تشدید مقابله با مسکو هستند، مساله ای که از نگاه فرانسه، آلمان و انگلیس موضوعیت چندانی ندارد.
3) اختلاف بر سر میزان سهیمه اعضای ناتو برای تخصیص در بودجه نظامی: طبق توافق نامه نشست سال 2014، اعضا ناتو متعهد شدند 2 درصد از فراوری ناخالص داخلی خود را به بودجه نظامی تخصیص دهند. اما تا پیش از روی کار آمدن ترامپ در آمریکا این مساله اجرایی نشده بود. در حال حاضر بیش از 3 درصد فراوری ناخالص داخلی آمریکا صرف بودجه نظامی از جمله هزینه های تامین امنیت در ناتو می گردد.
از این رو ترامپ از اعضا خواسته است برای دفاع جمعی هزینه بیشتری بپردازند. این مساله با توجه به بحران های اقتصادی بعضی کشور ها مانند یونان و عدم تمایل کشور هایی نظیر آلمان و فرانسه تاکنون اجرایی نشده بود، اما در نهایت در نشست لندن، ینس استولتنبرگ دبیرکل ناتو ضمن اعلام فرایند رو به رشد هزینه های نظامی کشور های اروپایی و کانادا در امسال میلادی از تعهد آن ها برای افزایش 130 میلیارد دلاری هزینه های نظامی در سال 2020 اطلاع داد. او همچنین ابراز امیدواری کرد که این رقم تا سال 2024 حدود 400 میلیارد دلار افزایش خواهد یافت.
4) تفاوت دیدگاه اروپا و آمریکا درباره افزایش نقش آفرینی ناتو در بحران های دنیا: یکی از مسائل مورد اختلاف اعضا بحث بر سر ورود به بحران هایی مانند افغانستان و منطقه غرب آسیاست، زیرا علاوه بر آنکه این اقدامات هزینه های نظامی اعضا را افزایش می دهد، می تواند اروپا را با تبعات امنیتی ناشی از ناامنی و جنگ برای غیرنظامیان روبرو سازد. اعلام خروج نظامیان بعضی از اعضا ناتو از افغانستان در سال های اخیر و عدم همراهی آن ها با اروپا برای مشارکت در سوریه و عراق در سال های اخیر از جمله این موارد است.
5) اختلاف ترکیه با آمریکا از یک سو و با آلمان و فرانسه از سوی دیگر: شاید بتوان گفت مهمترین اختلاف درونی کنونی ناتو، بحث ترکیه باشد. در یک دهه اخیر و پس از افزایش عدم پذیرش این کشور در اتحادیه اروپا، اردوغان جهت گیری های تندروانه و یکجانبه ای را در سیاست خارجی در پیش گرفت که بعضا با سیاست های ناتو در تقابل نهاده شدند. تنش بر سر نوع روبرو با کرد ها در شمال سوریه و خرید جنگ افزار های روسی مهمترین این مسائل هستند.
اردوغان خواستار تروریست اعلام کردن گروه های شبه نظامی کرد از سوی ناتو است. وی همچنین تهدید کرد اگر این خواسته آنکارا مورد پذیرش نگردد ترکیه نیز با گسترش پوشش دفاعی ناتو به بالکان و لهستان موافقت نخواهد نمود. در مقابل وزیر دفاع آمریکا گفت همه کشور ها آنچه را که ترکیه تهدید امنیتی علیه خود محسوب می نماید، به همین شکل نمی بیند.
در همین حال تصمیم اردوغان برای خرید سامانه های موشکی اس 400 و حضور مستشاران روسی، خط قرمز ناتو محسوب می گردد. آمریکا اعلام نموده است این کار باعث خواهد شد روس ها به کد های رمزگذاری شده اعضای ناتو دسترسی پیدا نمایند. از این رو واشنگتن تهدید کرد اگر آنکارا دست به چنین اقدامی بزند معامله فروش 100 ففرایند جنگنده اف 35 و آموزش خلبانان ترک، متوقف خواهد شد.
در حال حاضر یکی از مشهودترین تنش های داخلی ناتو بحث ترکیه است. به نظر می رسد اردوغان تصمیم جدی در اجرای معامله خرید اس 400 روسی دارد که این مساله می تواند آینده همکاری ها در ناتو را با ابهام روبرو سازد. با این حال رابطه امیرعلی ابوالفتح کارشناس مسائل آمریکا معتقد است این اختلاف دیدگاه ها بقای ناتو را تهدید نمی نماید.
وی در این باره گفت: ترکیه شرقی ترین کشور هم مرز با غرب آسیاست و خروج آن از پوشش ناتو، برای این اتحادیه نظامی خلاء امنیتی ایجاد می نماید. به زعم من فارغ از جنگ های لفظی میان سران ناتو با اردوغان، این اختلاف در نهایت مدیریت می گردد. زیرا هم ناتو به ترکیه احتیاج دارد و هم ترکیه به ناتو. پیش بینی من این است آنکارا از بین روسیه و غرب، غرب را انتخاب خواهد نمود.
وی اضافه نمود: در بحث تحولات شمال سوریه هم بعضی گمان می کردند ترکیه و آمریکا در مقابل هم قرار می گیرند و همکاری این دو کشور در ناتو به پایان می رسد، اما شاهد بودیم اردوغان با دریافت امتیاز از دولت ترامپ تنش موجود را کاهش داد؛ بنابراین در بحث اختلاف بر سر خرید تجهیزات نظامی روسی هم، ترکیه با دریافت مابه ازایی از ناتو و آمریکا، دست کم سرعت حرکت به سمت روسیه را کاهش خواهد داد. زیرا دو طرف چاره ای جز این ندارند. منافع ماندن ترکیه در ناتو به قدری برای هر دو زیاد است که هیچ کدام حاضر به پایان دادن به این همکاری نیست.
ارتش ترکیه در رتبه بندی دنیای هشتمین ارتش بزرگ دنیا و در پیمان آتلانتیک شاقتصادی پس از آمریکا، بزرگ ترین ارتش را در اختیار دارد. بدون شک ناتو برای ادامه حیات خود نیز به پشتوانه نیروی زمینی ترکیه احتیاج دارد. اما آنچه در ادامه فعالیت ناتو خود را نشان خواهد داد بحث اختلاف بر سر نوع برخورد با روسیه و همچنین تنش میان دولت فرانسه با یکجانبه گرایی آمریکا و استفاده این کشور از ناتو به عنوان اهرم پیشبرد سیاست خارجی خود است.
این مهم در بیانیه پایانی نشست لندن که در 9 بند ارائه شد نیز قابل مشاهده است. در بند سوم این بیانیه آمده است اقدامات تهاجمی روسیه تهدیدی برای امنیت منطقه آتلانتیک و یورو به شمار می رود. در حالی که پیش از این فرانسه و آلمان مخالف چنین رویکردی در قبال مسکو بودند.
نکته دیگر توجه اعضای ناتو به افزایش نفوذ چین بود که تا قبل از این سابقه نداشت؛ لذا می توان گفت تمرکز بر چالش چین کوششی از جهت آمریکا برای درگیر کردن ناتو به یکی از موضوعات مهم سیاست خارجی خود بود، امری که احتمال دارد در آینده با موضع گیری منفی سایر اعضا روبرو گردد. زیرا پیشتر نیز مکرون تاکید نموده بود نباید سیاست های ناتو براساس دشمنی با روسیه و چین شکل بگیرد؛ بنابراین دور از انتظار نخواهد بود تفاوت نگاه به تهدیدات امنیتی، موجب بروز شکاف عمیق در میان اعضای بزرگ و قدرتمند ناتو و اختلال در همکاری ها گردد.
منبع: میزان
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان