ماجرای پِهِن اسب در قلیان درباریان صفوی
به گزارش مجله نازلارا، واردات توتون و تنباکو، تا زمان مرگ شاه عباس، ممنوع شد و متخلفان به اشد مجازات می رسیدند؛ اما چه حاصل که بعد از درگذشت شاه مقتدر صفوی، دوباره آفت دخانیات به جان ایرانیان افتاد و ماندگار شد!
جواد نوائیان رودسری| ظاهراً پرتغالی ها، پس از شروع دست اندازی در خلیج فارس، از سال 913 هـ. ق. (886 خورشیدی)، توتون و تنباکو را وارد ایران نموده بودند و در نیمه نخست قرن دهم هجری قمری، استفاده از دخانیات در ایران رایج شد؛ به طوری که هنگام به قدرت رسیدن شاه عباس یکم، استعمال دود توتون و تنباکو، به یک عادت همگانی تبدیل شده و حتی جای خود را در هنر و نقاشی هم باز نموده بود.
در این زمان، هنوز مضرات استعمال دود توتون و تنباکو بر جوامع بشری معلوم نبود و به همین دلیل، برای استفاده از آن رغبت عمومی وجود داشت. چنان که مشهور است، نخستین انجمن های مبارزه با دخانیات جهان، اواخر قرن 19 میلادی در اروپا پدید آمد؛ اما مطالعه تاریخ، این شهرت را زیر سوال می برد و تشکیل چنین جمعیت هایی را، اولاً در ایران و ثانیاً، در دوره شاه عباس اول و حوالی سال 1000 هـ. ش. نشان می دهد. در این نوشتار قصد داریم به این موضوع بپردازیم و پرده از یک راز مهم تاریخی برداریم.
ماجرای پِهِن اسب در قلیان درباریان!
با وجود آن که استعمال دود توتون و تنباکو، به صورت چُپُق و قلیان، در دوره شاه عباس به شدت رواج داشت، اما او از دخانیات بیزار بود و جز در موارد خاص، نمی توانست بوی زننده آن را تحمل کند.
موارد خاص هم زمانی پیش می آمد که سفیر یکی از کشور های دوست، مانند هندوستان، وارد ایران می شد و البته سخت به دخانیات اعتیاد داشت. شاه عباس در این موارد سخنی نمی گفت، اما با بهانه های مختلف مجلس را ترک می کرد تا در معرض دود قرار نگیرد.
او بار ها سعی کرد درباریانش را هم از کشیدن قلیان و چُپُق منصرف کند، اما این کار شدنی نبود و شاه صفوی هم نمی خواست خیلی سخت بگیرد؛ تا این که یک بار کاسه صبرش لبریز شد و کاری کرد، کارستان! شاردن، توریست و گوهرشناس معروف فرانسوی در سفرنامه اش به این اقدام شاه عباس اشاره می نماید.
او می نویسد که شاه دستور داد درباریان را دعوت و برای آن ها قلیان چاق نمایند؛ اما به جای توتون و تنباکو، در سر قلیان، پِهِن اسب بریزند! درباریان از روی رغبت یا وحشت، بدون آن که بدانند دود چه چیزی را داخل ریه می فرستند، پِهِن اسب را کشیدند و هنگامی که شاه از آن ها درباره کیفیت تنباکو و قلیان پرسید، همه زبان به مدح و ستایش آن تنباکوی پِهِن نشان گگرددند!
شاه عباس، قورچی باشی را که یکی از حاضران در مجلس قلیان کشی بود، فرا خواند و به وی گفت: میل دارم عقیده خود را درباره این تنباکو، بدون تعارف بگویی! قورچی باشی پاسخ داد: به سر مبارک قسم که از هزار گُل خوشبوتر است! شاه عباس چهره درهم کشید و گفت: مرده شوی چیزی را ببرد که نمی توان بوی آن را از پِهِن تشخیص داد!
شدت عمل علیه استعمال دخانیات
شاه مدتی را به این منوال، به صورت کج دار و مریز، در برابر علاقه مندان به توتون و تنباکو رفتار کرد؛ اما طبق گزارش آدام اولئاریوس، سیاح آلمانی، پس از پیروزی ایران بر عثمانی در سال 1027، اتفاقی افتاد که دیگ غضب شاه عباس را به جوش آورد.
او که از پیروزی بسیار شادمان بود، دستور داد مواجب یک ساله قشون را یک جا پرداخت نمایند؛ اما خبر رسید که سربازان به جای خرج مواجب در امور معیشتی و زندگی خود، به خرید تنباکو روی آورده اند و بوی دود، تمام اردو را برداشته است! شاه که از این مسئله بسیار عصبانی بود، گروهی را گرد آورد و آن ها را مسئول اجرای ممنوعیت استعمال توتون و تنباکو در اردو کرد؛ این نخستین بار در تاریخ بود که گروهی برای انجام این امر خطیر تشکیل می شد.
شاه دستور داد هر کس در اردوی شاهی از دخانیات استفاده کند، لب و بینی اش بریده گردد. او ورود توتون و تنباکو به اردو را هم ممنوع نمود و حتی، بازرگانی را که به بهانه ندانستن حکم شاه عباس، توتون و تنباکو وارد اردو نموده بود، با اجناسش به آتش کشید و سوزاند!
افزون بر این ها، واردات توتون و تنباکو، تا زمان مرگ شاه عباس، ممنوع شد و متخلفان به اشد مجازات می رسیدند؛ اما چه حاصل که بعد از درگذشت شاه مقتدر صفوی، دوباره آفت دخانیات به جان ایرانیان افتاد و ماندگار شد!
منبع: روزنامه خراسان
منبع: فرادید